- حساب برانداختن(نُ / نِ / نَ دَ)
رأی زدن و صواب اندیشیدن:
حسابی که خاقان برانداختی
به فرمان او کار آن ساختی.
نظامی (از آنندراج) (ارمغان آصفی).
حسابی که باخود برانداختی
چنان نیست بازی غلط باختی.
نظامی (از آنندراج)
حسابی که خاقان برانداختی
به فرمان او کار آن ساختی.
نظامی (از آنندراج) (ارمغان آصفی).
حسابی که باخود برانداختی
چنان نیست بازی غلط باختی.
نظامی (از آنندراج)
